خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال دودکش 2

سریال دودکش ۲ خیلی عالی هست ما هرشب نگاه می کنیم? گندم زنگ میزنه به شهرزاد دوستش و آدرس کارگاهی که اونجا هست را میپرسه و از تو داشبورد اتومبیل یک عدد از کاغذهای مچاله شده ای که بهروز توش طومار واسش نوشته بود را صاف میکنه و پشتش آدرسو مینویسه بهروز هرکاری میکنه که اون کاغذو ازش بگیره یه صفحه تندرست بده بهش چیره نمیشه، گندم کاغذ را میزاره تو کیفش. بعد جمع کردن سفره موقع صرف چای، فیروز سخن سر و سامان گرفتن بهروز پیش میکشه و در آخر میگه تو الان مهیا ازدواج هلاکت که بهروز قاطی میکنه و نظر تک تک افرادو میپرسه و کلیه یجورایی ربطش میدن به فیروز بهروز عصبی میشه و میگه من دیگه اینجا نمیمونم و به فیروز میگه من نرفتم مستقل نشدم که تو فقط نشی تو نریزی ولی الان دیگه میرم تا بریزی، تمامی سعی میکنن جلوشو بگیرن البته در اخیر بهروز میره و فیروز شوکه میشه و به معبود میگه واقعا رفت؟ صالح همه اسم هارو میخونه و تا به فیروز میرسه تخم مرغ میترکه خاله میگه بیا من از اول میدونستم چشم کی شوره کی چشم زده ولی گفتم خودتون ببینین فیروز میگه والا خاله جان وقتی به اسم من رسید چنان فشارش دادی که منم بودم میترکیدم چه برسه به تخم مرغ گفت تو از همون اولیه چشات شعف بود اومدی خواستگاری عفت مادرش فوت کرد ازدواج کردین پدرش فوت کرد. خانواده فیروز مشتاق که بی قیف و قپی به سفری رفته اند، در منش رجوع به تهران کلیدی دختری همسفر می شوند که از لحاظ بهروز نصفه گمشده قلمداد میگردد و به ضرس قاطع، شروعی برای فرو رفتن خانواده در کلاهک دودکش پکیج آمپاس است… در واقع میتوان گفت «پادری» اسپینآف فصل اولیه «دودکش» بود این موضوع نیز مخاطبان را به خطا انداخت و آن‌ها فکر کردند که «پادری» فصل دوم سریال است. کدام سریال فصل دوم «دودکش» است؟ کدام فضا؟ در ادامه یه خرده آن را اهمیت هم مرور می کنیم، چرا که فصل دوم این سریال اصلی قصه های جدید در ادامه همان دودکش دیرین و اهمیت به عبارتی شخصیت های مهم قرار میباشد اتفاقات جدیدی را رقم بزند. از نصباين وسيلهها بدون دودكش در محيطهاي بسته جدا خودداري کنيد. از نصب دودكش درحياط خلوتهاي رو بسته خودداري کنيد. دودكش بايد از ورقهاي ضد زنگ (گالوانيزه) و به نسبت ضخيم انتخاب شود. قسمت عمودي دودكش بايد روي پايههاي مطلوب قرارگيرد تا وزن آن به پايه منتقل شود و از كج شدن آن جلوگيري بهعمل آيد.